قرآن میگويد که هر که از ياد خدا تن زند، شيطانی را با او قرين و همنشين میکنند: و من يعش عن ذکر الرحمن نقيض له شيطاناً فهو له قرين. و چه اندازه رهزنان فراواناند و شياطين بسيار! بعد از مدتهای درازی «آغاز و انجام» خواجهی طوسی را از زير خروارها کتاب دوباره بيرون کشيدم و تورقی کردم. اين رسالهی کوتاه که پيشتر بارها به اشاره از آن نوشتهام، در عين اين که بسيار کم حجم است (بيست فصل دارد و شايد از پنجاه صفحه تجاوز نکند) رسالهای عميق و پر مغز و سرشار از اشارتهای معنوی و باطنی بلند است. در همان آغاز رساله خواجهی طوسی از راه آخرت ياد میکند که آشکار است و ظاهر، اما مردم از آن رویگرداناند. راه آخرت راهی آسان است از آن رو که آدميان يک بار اين راه را آمدهاند و راهی غريب و ناآشنا برایشان نيست. هر چه بايد ببينند يا بشنوند يک بار ديگر ديده و شنيدهاند پس تمام قصهها و حکايتها برایشان آشناست.
اما سبب رویگردانی مردم سه چيز است (که در روزگار ما به وفور يافت میشود): نخست آلودگیهای طبيعت و تعلقات خاکی است و حب و جاه و مال و غيره که آخرت سرايی است از آن کسانی که در دنيا گردنکشی نمیکنند و اهل استعلاء نيستند و فساد نمیجويند. عاقبت نيکو از آن پرهيزگاران است. بنگريد به ديدهی انصاف که از چندين سو چه کسانی اهل گردنکشی هستند! (اين روزها اخبارش را زياد میتواند خواند).
ديگر سبب، اعمالی است که به چشم خلايق نيکو میآيند اما ريشهی هر تباهی و گمراهیاند: قل هل ننبئکم بالاخسرين اعمالاً الذين ضل سعيهم فی الحيوة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعاً (کهف، 104). پوستهی ظاهری آيه خطاب به اهل دنياست که روزگار به غفلت میگذرانند و اشارهی باطنی آيه البته خطاب به ديندارانی است که گمان میکنند به سبب کثرت رعايت ظواهر دين و افزونی نماز يا روزه به فلاح و رستگاری میرسند. نفس رعايت شريعت اسباب رستگاری نيست: هزار نکته در اين کار و بار دلداری است!
آخرين سبب، به تعبير طوسی، «نواميس امثله» است مانند «متابعت غولان آدمی پيکر و تقليد جاهلان عالم نما و اجابت استغواء و استهواء شياطين جن و انس و مغرور شدن به خدع و تلبيسات ايشان». به تعبير مولوی:
از پی اين عالمان ذو فنون
گفت ايزد در نُبی لا يعلمون!
غالباً رهزنان دين همين عالمان و مفتيان مسند نشين و فقيهاند و فردا ماييم که در پيشگاه قيامت خواهيم گفت: ربنا ارنا الذين اضلانا من الجن و الانس نجعهلما تحت اقدامنا ليکونا من الأسفلين (فصلت، 29). چرا؟ چون اين به ظاهر عالمان «يعلمون ظاهراً من الحيوة الدنيا و هم عن الآخرة هم غافلون» (روم،7) پيروی از اين عالمان جز ضلالت و گمراهی نمیافزايد. شاهدش کجاست؟ «و ان تطع اکثر من في الأرض يضلوک عن سبيل الله ان يتبعون الا الظن و ان هم الا يخرصون» (انعام، 116). و دريغ که يافتن هادی و نصير و راهنمای صادق چه اندازه دشوار است در اين روزگار غلبهی دروغ و نيرنگ و ريا و تزوير که «آتش زهدِ ريا خرمن دين خواهد سوخت».
اهل ذکر کاری دشوارتر دارند:
آن منافق مشک را بر تن زند
روح را در قعر گلخن مینهد
مشک را بر تن مزن بر دل بمال
مشک چه بود؟ نام پاک ذوالجلال
و ذوالجلال را در عالم تجلی و ظهوری دايم است و قائم را البته قيامی هست مستمر و حضوری هست پيوسته. و از اين عبارات، اشاراتی منظور است. پس به قول علما و عرفا: فتأمل!
1 نظر:
علی الظاهر متن اصلی از اينجاست:
http://blog.malakut.org/archives/015014.shtml
Post a Comment
خانه >>