Saturday, June 11, 2005

نامه ها ، خاطرات و فراموشي!

با اينكه در حال حاضر هنوز هيچ گونه تصميمي دال بر شركت در انتخابات نگرفته ام اما بعيد مي دانم كه همچنان بتوانم نسبت به اين جريان بي تفاوت باشم ولو اينكه همچنان بر موضع حال خود مبني بر شركت نكردن و تحريم انتخابات ، تا انتها پا برجا بمانم . زيرا اين انتخابات حيات اجتماعي و سياسي آينده ايرانيان را حد اقل تا 4 سال آينده رقم خواهد زد .
در حال حاضر سه قطب انتخاباتي در كشور مشغول فعاليت هستند و بقيه به قول صاحب ارض ملكوت [بايد بروند كشك شان را بسابند]
اين سه قطب به ترتيب الفباعبارتند از قاليباق ، معين و هاشمي
من خود به نوعي هر سه اين افراد را از نزديك ديدم و رفتار و كنش هر سه را در مقاطعي از زمان مشاهده كردم ( قاليبافِ همكار پدر ، معين ِ مشغول تورق و يا خريد كتاب به كرات را در خيابان انقلاب ورفسنجاني ِ شناخته شده در طول 8 سال رياست جمهوري خود و 8 سال بعدش با افشاگري ها ) و دست آخر مي ماند آنچه در روز 27 خورداد قرار است اتفاق بيافتد .
اخبار انتخابات را از آن جهت در وبلاگ قرار دادم كه بدانيد به كدام نامزد تعلق خاطر و دلبستگي بيشتري دارم . من ِ كتاب پرست را هيچ حالتي خوشايند تر از تورق و خريد كتاب نيست كه مي بينيد و مي دانيد منظورم به كدامين است و قاعدتاً بيشتر مي پسندم كه معين در انتها پيروز شود .
حساب جوانتر ها را هم كه زياد در بند ماجرا نيستند را از اصل ماجرا جدا مي كنم و عين خيالم هم نيست كه كارناوالهاي شادي به كدام سمت و سو نشانه رفته اند و همه را دغل بازي مي دانم . اين هم از وضع ديگري كه باز حتماً فهميده ايد به كه نشانه رفته ام .
اما آنچه باعث شد كه برايتان بنويسم نامه اي بود كه اصلش را به فرمت [pdf] بايد بخوانيد تا بدانيد چه مي خواهم بگويم .
نامه فرماندهان سپاه در سال 76 و در گرماگرم جنايت تيرماه و جفائي كه بر دانشجويان رفت را به خاتمي بخوانيد تا بدانيد بايد به آن ديگري چگونه نگريست و در مجموع حضور چكمه پوشان را نه مي پسندم و نه مفيد براي جامعه ، چرا كه حتي به قول آيت الله خميني خطر نيزمي دانم .
فعلاً والسلام تا باز چه پيش آيد .