Wednesday, June 15, 2005

نقد بر ملكوت

من نميدانم چرا ما اينقدر دوست داريم بدون جواب دادن به پرسشهاي مطرح شده ي اوليه ، براي خودمان بگويم و سوال مطرح كنيم و ايجاد اشكال كنيم . قاعدتا روش درست پله پله طي كردن مسير است يعني شبهات "اوليه ي" ايجاد شده كه نسبت به يك ماجرا پيش آمده را پاسخ بدهيم بعد ماجرا را گسترش بدهيم و به اين و آن گير بدهيم، سوال مطرح كنيم و جواب بخواهيم.
با اعتزالي خواندن يك عقيده ي مفيد يعني مبارزه ي منفي مخالفم . هنوز جواب سوال هاي اوليه داده نشده تا نسبت به ماجرا تصميم بگيريم . سوالهاي اوليه هم مشخص است : دولتي كه نه مجلس دارد نه تشخيص مصلحتي كه معلوم نيست بعد از انتخابات چه تغيراتي ميخواهد پيدا كند و متاسفانه كسي هم به آن توجه نمي كند و نه نيرو و قدرت و حتي پشتيباني ضمني رهبري را كه هر از چند گاهي سيخي به جناحش ميزند ، چگونه ميتواند از پس شعارها ، برنامه ها ، لوايح و مصوبات و هزار و يك آرزوي در خاك خفته ي زيباي ديگر بر بيايد ؟؟؟
حالا در اين ميان يكي هم مثل دكتر سروش كاملا بدور از هياهوي انتخاباتي نظري مبتني بر قدرت گيري مجدد و ايجاد فضاي تنفس و تجديد نيرو براي جناح اصلاحات مي دهد . بد كرده ؟ ميداند كه آخر و عاقبت معين مانند خاتمي است . چرا بايد معين نفر بعدي باشد كه خوب تا جائي كه ميتواند از دانشجوها كه مثلا قشر فرهنگي تر اين سرزمين گل و بلبل است ، از عارف و عامي فحش بخورد به هيچ ؟ ميگويد بگذاريد نفسي تازه كنيم . مردم را بفهميم و بدانيم كه اين استراتژي وانهادن قدرت - كه در اختيار كساني به قول مرحوم شريعتي خاكشير خاصيت و البته با چانه زني بالا ي مريض و دلاكي قرار بگيرد - حداقل سودش تجديد قواست براي نيرو هاي اصلاح طلب .
خاتمي با تمام توان و قدرت ناشي از راي بالاي مردم حتي حاضر نشد يا نگذاشتند كه بشود تا استعفا بدهد .و قدرت را آنگونه كه هست به نمايش عمومي بگذارد . مرگ يك بار شيون يك بار ميتواند براي بعضي اوقات نسخه ي خوبي باشد .
حالا كه جواناني را مي بينم كه خسته از 8 سال گذشته دارند دسته دسته به ستاد X و Y كه ديديم و شناختيمشان ، مي پيوندند كه همان شعارهاي 8 سال پيش خاتمي را با معجون خود قاطي كرده و به خورد ملت ميدهند با خودم تكرار ميكنم به كجاي اين شب تيره بياويزم قباي ‍ژنده ي خود را ...

Labels: