حال دلم ز خال تو...
چشمم از آن دو چشم تو، خسته شدست و ناتوان
نوشته شده توسط سوشیانت در 6:29 PM
The 1000th Saoshyant's Letters |
گاه نوشتههای امیر عباس ریاضی دربارهی الهیات، اجتماعيات، هنر و ...
◙
سوشيانت
[سوشیانس] يعنی سود رساننده؛ نام منجی آخر زمان در دين بهی يا مزديسنا است و هر کس که چنین باشد یا در طلبش گام بردارد نیز، به نوعی خود سوشيانتی دیگر است. اوست که می آيد و اما...
May 2005
*
June 2005
*
July 2005
*
August 2005
*
September 2005
*
October 2005
*
November 2005
*
December 2005
*
January 2006
*
February 2006
*
March 2006
*
April 2006
*
May 2006
*
June 2006
*
July 2006
*
August 2006
*
September 2006
*
October 2006
*
November 2006
*
December 2006
*
January 2007
*
February 2007
*
March 2007
*
April 2007
*
May 2007
*
June 2007
*
July 2007
*
August 2007
*
September 2007
*
October 2007
*
November 2007
*
December 2007
*
January 2008
*
February 2008
*
March 2008
*
April 2008
*
May 2008
*
June 2008
*
July 2008
*
August 2008
*
September 2008
*
■
مسعود بهنود *
داریوش محمدپور *
حلقه ملکوت *
رضا شکراللهی *
امیر حسین سام *
مهدی جامی *
پروندهی ما و غرب *
كورش عليانی *
محمدعلی ابطحی *
نیکان *
مانا مهر *
فاطمه شمس *
فراق *
حنجره *
اسیر دل *
مرتضا دلاوری پاريزی *
آبی رها *
رادیوسیتی *
زمستان است *
میرزا پیکوفسکی *
بزرگمهر حسین پور *
هنوز *
عباس معروفی *
یداله رویایی *
سید علی میرافضلی *
امشاسپندان *
سید مهدی شجاعی *
ناصر خالديان *
مریم مومنی *
احسان عابدی *
مجتبی سمیع نژاد *
میم. نون. *
اردوان روزبه *
الهام رفعتی *
آقای اولد فشن *
فربد *
فرید وحدت *
حسین نوروزی و بانو *
علیرضا مجیدی *
افسون فسرده *
مسیح علینژاد *
سعید تقی پور *
رضا ناظم *
توکا نیستانی *
انکراتیک! *
سید یوسف منیری *
مریم مهتدی *
سهشنبه نویسیها *
سهامالدین بورقانی *
عباس عبدی *
رامین مولائی *
یاسر میردامادی *
علیرضا مازاریان *
محمد رضا ویژه *
رسول نمازی *
سیدعباس سیدمحمدی *
مهدی قاسمی *
منصفانه *
داستان قصهی ما:
- اگر كار بر مرادِِ من بودى و قلم بر مراد خود بر كاغذ نهادمى، جز تعزيت-نامهها ننوشتمى، اما تو صاحب مصيبت نيستى و مرا از آن غيرت آيد كه هركسى در احوال مصيبت زدگان نگاه كند از راه تماشا، مصيبت زدهاى بايستى تا اندوه خود با او بگفتمی...
شکوی الغریب. عین القضات.
- در هر حرفی از این نوشته، هزار هزار خروار درد است. بس رنجورم و کسی نیست که با او دمی بزنم... نامهها. همان.
سایر لینکها
|
0 نظر:
Post a Comment
خانه >>