حاج قربان سلیمانی بسیار از این روزگار شِکوه داشت. حق هم داشت؛ ما مردم قدر ناشناسی هستایم. دوست ندارم بازگو کنندهی دردهای حاج قربان باشم. به قدر کفایت پس از مرگاش نوشتاند و خواندیم. چه فایده؟ هیچ! فردا که نه، پس فردا، نه حاج قربانی یادمان میماند و نه موسیقی بخشیهای گمنام. موسیقی خراسان اما در این دیار از سرنوشتی دلگیرتر از موسیقیهای سایر نواحی این مرز پرگهر [!] برخوردار است. حاج قربان بسیار شِکوه داشت و حق هم داشت اما چند نفر تا کنون صدای دوتار ذولفقار عسگری پور را شنیدهاند؟ از شاخههای موسیقی خراسان، موسیقیهای عمیق و سخت تاثیرگذار تربت جام و تربت حیدریه است و ذولفقار از راویان آن. او در سال 1311 در میان مردم «غریب نشین» خراسان بهدنیا آمد و هماین شد که در گشت و گذار میان اقوام خراسان، سینهاش گنجینهی بزرگ موسیقیهای آن دیار گشت. اما او گویا غریبترین غریب نشین موسیقی مقامی ماست.
دو قطعه از موسیقی تربت جام را با زخمههای پر صلابت و آبشار گونهی ذولفقار عسگری پور بشنوید تا اگر مجالی بود، بعدها بیشتر برایتان از موسیقی مقامی بنویسم.
پ.ن. برای شنیدن بیشتر، کاست یا سیدی «موسیقی تربت جام» از انتشارات ماهور را تهیه کنید.
Labels: موسیقی
2 نظر:
موسیقی خراسان سحرانگیزه.سحر میشی بی اینکه بفهمی.احساس میکنم این گنج یکتای موسیقی ایرانه.کاش این گنج رو قدر بدونند
موسیقی را نمی توان گوش داد
Post a Comment
خانه >>