Friday, August 29, 2008
-
The 1000th Saoshyant's Letters
-
گاه نوشتههای امیر عباس ریاضی دربارهی الهیات، اجتماعيات، هنر و ...
- ◙ خانه ◙ amir.a.riyazi@gmail.com
◙
سوشيانت
[سوشیانس] يعنی سود رساننده؛ نام منجی آخر زمان در دين بهی يا مزديسنا است و هر کس که چنین باشد یا در طلبش گام بردارد نیز، به نوعی خود سوشيانتی دیگر است. اوست که می آيد و اما...
May 2005
*
June 2005
*
July 2005
*
August 2005
*
September 2005
*
October 2005
*
November 2005
*
December 2005
*
January 2006
*
February 2006
*
March 2006
*
April 2006
*
May 2006
*
June 2006
*
July 2006
*
August 2006
*
September 2006
*
October 2006
*
November 2006
*
December 2006
*
January 2007
*
February 2007
*
March 2007
*
April 2007
*
May 2007
*
June 2007
*
July 2007
*
August 2007
*
September 2007
*
October 2007
*
November 2007
*
December 2007
*
January 2008
*
February 2008
*
March 2008
*
April 2008
*
May 2008
*
June 2008
*
July 2008
*
August 2008
*
September 2008
*
■
مسعود بهنود *
داریوش محمدپور *
حلقه ملکوت *
رضا شکراللهی *
امیر حسین سام *
مهدی جامی *
پروندهی ما و غرب *
كورش عليانی *
محمدعلی ابطحی *
نیکان *
مانا مهر *
فاطمه شمس *
فراق *
حنجره *
اسیر دل *
مرتضا دلاوری پاريزی *
آبی رها *
رادیوسیتی *
زمستان است *
میرزا پیکوفسکی *
بزرگمهر حسین پور *
هنوز *
عباس معروفی *
یداله رویایی *
سید علی میرافضلی *
امشاسپندان *
سید مهدی شجاعی *
ناصر خالديان *
مریم مومنی *
احسان عابدی *
مجتبی سمیع نژاد *
میم. نون. *
اردوان روزبه *
الهام رفعتی *
آقای اولد فشن *
فربد *
فرید وحدت *
حسین نوروزی و بانو *
علیرضا مجیدی *
افسون فسرده *
مسیح علینژاد *
سعید تقی پور *
رضا ناظم *
توکا نیستانی *
انکراتیک! *
سید یوسف منیری *
مریم مهتدی *
سهشنبه نویسیها *
سهامالدین بورقانی *
عباس عبدی *
رامین مولائی *
یاسر میردامادی *
علیرضا مازاریان *
محمد رضا ویژه *
رسول نمازی *
سیدعباس سیدمحمدی *
مهدی قاسمی *
منصفانه *
داستان قصهی ما:
- اگر كار بر مرادِِ من بودى و قلم بر مراد خود بر كاغذ نهادمى، جز تعزيت-نامهها ننوشتمى، اما تو صاحب مصيبت نيستى و مرا از آن غيرت آيد كه هركسى در احوال مصيبت زدگان نگاه كند از راه تماشا، مصيبت زدهاى بايستى تا اندوه خود با او بگفتمی...
شکوی الغریب. عین القضات.
- در هر حرفی از این نوشته، هزار هزار خروار درد است. بس رنجورم و کسی نیست که با او دمی بزنم... نامهها. همان.
سایر لینکها
|
3 نظر:
ba salam ,
His name is Shaykh Mohammad nazim al-Haqqani.
Check naqshbandi.org
ali
شبی شیخ ابوالحسن خرقاني با خداوند سبحان مناجات کرد و گفت :" خداوندا، فردای قیامت به وقت آنکه نامهی اعمال هر یکی به دست دهند و کردار هر یکی بر ایشان نمایند، چون نوبت من آید و فرصت یابم من دانم که چه جواب معقول گویم " پس در حال ، به سرش ندا آمد که" یا ابوالحسن، آنچه روز حشر خواهی گفتن در این وقت بگو" گفت:" خداوندا چون مرا در رحِم مادر بیافریدی در ظلمات عجزم بخوابانیدی وچون در وجود آوردی معدهی گرسنه را با من همراه کردی تا چون در وجود آمدم از گرسنگی میگریستم و چون مرا در گهواره نهادند پنداشتم که فرج آمد، پس دست و پایم ببستند و خسته کردند و چون عاقل و سخنگوی شدم، گفتم بعد الیوم آسوده مانم به معلمم دادند، به چوب ادب دمار از روزگارم برآوردند و از وی ترسان بودم، چون از او در گذشتم شهوت بر من مسلط کردی تا از تیزی شهوت به چیزی دیگر نمیپرداختم، و چون از بیم زنا و عقوبت فساد زنی در نکاح آوردم و فرزندانم در وجود در آوردی و شفقت ایشان در درونم گماشتی و در غم خورش و لباس ایشان عمرم ضایع کردی و چون از آن در گذشتم پیری و شعف بر من گماشته و درد اعضا بر من نهادی و چون از آن در گذشتم دیدم چون وفات من برسد بیاسایم، به دست ملک الموت مرا گرفتار کردی که به تیغ بیدریغ به صد سختی جان من قبض کرد؛ و چون از آن درگذشتم در لحد تاریکم نهادی و در آن تاریکی و عاجزی دو شخص مکرم (= نکیرین) فرستادی که "خدای تو کیست و ملت تو چیست؟" و چون از آن جواب برستم از گورم برانگیختی و در این وقت که حشر کردی، در گرمای قیامت و جای حسرت و ندامت نامهام به دست دادی که اقرا کتابک .
خداوندا، کتاب من این است که گفتم، این همه مانع من بود از طاعت و از برای چندین تعب و رنج شرط خدمت تو که خداوندی به جای نیاوردم. تو را از آمرزیدن و گناه عفو کردن مانع کیست ؟"
ندا آمد که" ای ابوالحسن تو را بیامرزیدم به فضل و کرم خود
***
خرقانی ، نورالعلوم ، 148-147، به اهتمام استاد مرحوم مجتبی مینوی ، طهوری ، 1359 ه.ش
از فرمايشات آن بزرگوار است
عالم بامداد برخیز طلب زیادتی علم کند، و زاهد طلب زیادتی زهد کند و ابوالحسن در بند آن بود که سروری به دل برادری رساند
***
اگر به ترکستان تا به شام کسی را خاری در انگشت شود، آن از آن من است. همچنین از ترک تا شام کسی را قدم در سنگ آید زیان آن مراست و اگر اندوهی در دلی است آن دل از آن من است
***
کاشکی به دل همه خلق، من بمردمی تا خلق را مرگ نبایستی دید. کاشکی حساب همه خلق با من بکردی تا خلق را به قیامت حساب نبایستی دید
کاشکی عقوبت همه خلق، مرا کردی تا ایشان را دوزخ نبایستی دید. بهترین چیزها دلیست که در وی هیچ بدی نباشد
***
اگر سرودی بگوید و به آن حق را خواهد، بهتر از آن بود که قرآن خواند و بدان حق را نخواهد. هر چه برای خدا کنی اخلاص است و هرچه برای خلق کنی ریا. هر که عاشق شد خدای را یافت و هر که خدای را یافت خود را فراموش کرد
Post a Comment
خانه >>