Monday, August 04, 2008

قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم

اگر در این رفت-و-آمدهای با هواپیما چیزی‌ات شود، مطمئن باش می‌روم دربند، سوار آن دو پاره آهن‌هایی که از روی درّه می‌گذرند می‌شوم. یادت می‌آید؟ همان‌ها که می‌ترسیدی سوارشان بشوی. به بالاترین نقطه که رسید، سریع خودم را به تو می‌رسانم.

6 نظر:

Anonymous Anonymous نوشته...

فکر نکنم دوپاره آهن های دربند جواب بدهند. همان هواپیما سوار شوید زودتر به نتیجه می رسید!

(در ضمن ببخشید در مکالمه ای خصوصی، سر فضول به میان آوردیم.)

8:08 PM  
Anonymous Anonymous نوشته...

man oomadam
indafe bekheir gozasht:)

12:01 AM  
Anonymous Anonymous نوشته...

این "شهر خالی" را شنیده اید.
تاجیک است.

http://video.google.com/videoplay?docid=1564973939597629429&q=%D8%B4%D9%87%D8%B1+%D8%AE%D8%A7%D9%84%DB%8C&ei=a6yXSNuuFojkrQLEyf2-BQ&hl=en

6:17 AM  
Anonymous Anonymous نوشته...

ey baabaa zaboonetoono gaaz begirid! Aadam niate eshgh ke mikone, sahih o saalem mirese be maghsad, che havaaei che zamini che daryaaei..oghor bekheir khaanoome minoo!

5:43 PM  
Anonymous Anonymous نوشته...

اون بالا ادم تنها میشه؟

9:19 PM  
Anonymous Anonymous نوشته...

:)

6:26 PM  

Post a Comment

خانه >>