کمی آهسته رفیق!
1- ببین عزیز، دین من یک مقولهی کاملا شخصیاست. نگران نباش دوست من. هیچکس حتی همسرم نیز نباید «لزوما» به آنچه که من معتقدم، معتقد باشد. البته هرکسی میتواند خودش به درکی از این واقعیت برسد و روش خودش را خودش تعیین کند اما مطمئن باش که اجباری نیست. چون به شدت به این نظریه معتقدم که اجبار و زور در چیزی به نام دین و دینداری، نتیجهای جز ضرر زدن به روح دین و شخص ندارد. اسلوب دینی من که با آن پروش یافتم نیز چیزی غیر از زور و اجبار است. ما حتی در انتخاب خودِ دین خویش نیز آزاد بودیم چه رسد به انجام امورات جزئی دین خود.
2- از تو توقعی بیشتر داشتم. کسی که من به نام تو میشناسم، فردی است تحصیلکرده، با هوش و ذکاوتی مثال زدنی که فرق بین خوب و بد را با خوش فکری باید به راحتی تشخیص دهد و نه در گره کور تعصبهای نادرست خودش را و فکرش را گرفتار کند. کمی ذهن را که خلوت کنی شاید من را از خودت هم در دینورزی سادهتر و راحتتر دیدی.
3- نگرانیات را و دلشورهات را پاس میدارم. آنها را به حق میدانم. خوشا به حال کسی که دوستی چون تو داشته باشد. اما در این یک مورد آن را نادرست میپندارم.
4- مطمئن باش تحت هر شرایطی دورادور هم که شده دوستت خواهم داشت.
0 نظر:
Post a Comment
خانه >>