سرانجام شکایت
اوضاع به همین راحتی هم که فکر میکنید نیست. من در یک جمله میخواستم یک شکوایه تنظیم کنم که در آن از عدم توجه و عاقبت اندیشی مسئولان ذیربط در شرکت مزبور گفته باشم و فشاری بیاورم تا از ایشان یک عذرخواهی رسانهای بگیرم. اما تا الان هیچ مرجعی برای این کار وجود ندارد! چرا؟ چون از طرفی مسأله مالی و طرف قرارداد یک بانک خصوصیست، از طرفی شما در فرایند «خرید اینترنتی» بلیط کنسرت با مشکل مواجه بودید، و این بر میگردد به امور رایانه و اینترنت که هیچ کس در هیچ دادگاهی حاضر به بررسی آن نیست. اما ماجرا به همین جا هم ختم نمیشود. مسئول فنی سایت دل آواز درواقع پیمانکار [و نه کارمند رسمی] شرکت بوده و هیچ تعهدی درین رابطه نداشته. اگر مشکل بر سر امنیت اطلاعات و یا شرکتهای هرمی بود کار باز راحتتر بود، چون گویا فعلا فقط به این شکایات رسیدگی میشود. خلاصه احتیاج به صرف وقت و هزینهی بسیار بالایی است که از عهدهی من یکی بر نمیآمد. تا الان هم به قدر مجموع 5 شب بلیط کنسرت با جایی نزدیک به بغل دست استاد به خرج افتادهام!
اگر فرصتی دست دهد تا خود شجریان را از نزدیک ببینیم، ماحصل شکایت را به خود او هم میرسانم، چنانچه در خود مدت زمان کنسرت به اشارهای و بعد از آن با ایمیلی به همایون که مدیرعامل شرکت است، ماجرا را مفصل توضیح دادم.
انگار تقدیر این چنین است که فاصلهی ما و کشورهای متمدن، در احقاق حقوق شهروندی، صدها سال باشد. اگر در این کشورها هم نیاز به وقت و هزینه هست اما حداقل امیدی به بررسی ماجرا وجود دارد، چیزی که در کشور ما از همان ابتدای کار وضعش معلوم است. پس بهتر است بنشینی و سرت به کار خودت گرم باشد و با خیال راحت نوارهای شجریان را بگذاری و زندگی کنی!
این را هم برای کسانی نوشتم که در گوشهی ذهنشان خاطرهای از ایام برگزاری کنسرت و داغ کردن ما موجود بود و گرنه حوصلهی زیاد نویسی را خیلی وقت است از دست دادهام.
0 نظر:
Post a Comment
خانه >>