دردنامه در 3 پرده!
فقط نفت سر سفرهشان باید مجانی باشد و آب و برقشان که 29 سال پیش وعدهاش را دادیم. پلمپ کنید. باکی هم نداشته باشید. همهی بدبختیهای مملکت ما از این کتابهاست. از چایی و قهوهایست که خستهای را به نشستن در فضای کاغذ و کتاب فرا میخواند. کتابهایی به قول این طلبهی خوش تیپ، با نویسندگان لائیک و و فروشندگانی لائیکتر. البته «سکولار» فحش بهتریست برای ایشان. اصلاً فحش باشد، هرچه باشد نوش جانشان.
2- مگر میشود در دندان قروچه را تخته کرد برای مدتی؟ یعنی میشود غصه نخورد که مهاجرانی را باید بفرستندش باغ باقالیها تا یکی مثل این با این همه سوابق درخشان علمی و فرهنگی[!!!]، بشود وزیر فرهنگ. وقتی نقد-نوشتهی مهاجرانی را خواندم، بفهمی-نفهمی یکّه خوردم. این مرد روزی-روزگاری وزیر ارشاد این مملکت بود. هنوز داغ آن روزها بر پشت دارد و دست نکشیده از این فرهنگ و ادبیات. مگر میشود چند ساعت بعد از گرفتن رأی اعتماد از مجلس پنجم را فراموش کرد که وزارتاش را با مراسم یادبود فرهنگفر افتتاح کرد. با همان بسمالله اول و صدای مردانهاش یک تالار وحدت به آسمان رفت.
3- سر ساقی سلامت. با صدای هایده.
Labels: موسیقی
2 نظر:
salam aziz
afsooooooooooooosssss
گویا حافظ علیهرحمه فرموده است: چه میکنه این دولت... شاید هم فردوسی گفته.. یا فردوسی پور.. چه تفاوت. خوب میکند این دولت.. خووووووووب
Post a Comment
خانه >>