Saturday, September 16, 2006

جدال دو عقل (2)

لینک بخش نخست.
خدای ابلهان و خدای عالمان: نقد داریوش محمدپور بر بخش نخست و نظری که بر آن دادم.

ادامه

ب- برهان جهان شناختی (Cosmological argument):
این برهان مجموعه­ای از براهین را در بر می­گیرد که در آن­ها از شناخت خصوصیات جهان، به وجود خداوند پی­برده می­شود. براهینی همچون: حرکت، وجوب و امکان، نفس، حدوث و مانند این­ها جزو این گروه می­باشند. حال به طور گذرا به دو مورد از این براهین اشاره و عدم توانائی کافی برخی آن­ها را در اثبات وجود باری­تعالی بررسی می­کنیم.

ب.1- برهان حرکت:
در این­که در این عالم حرکتی وجود دارد جای تردید نیست. اما آن­چه مسلم است؛ هر حرکتی را محرکی خارج از ذات خویش لازم است. به بیان ساده، خود متحرک نمی­تواند محرک خود باشد. از آن­جهت که محرک ایجاد کننده­ی حرکت است و متحرک در ابتدا ساکن می­باشد. از این جهت نمی­توانند در یک جا جمع شوند. بنا بر قاعده­ی ابطال دور و تسلسل،* بالاخره سلسه­ی متحرک­ها باید به محرکی خارج از ذات و ساکن منتهی شوند که این محرک فاقد حرکت را «خدا» گویند.
این برهان در اثبات وجود خداوند ناقص است. به­طور مثال برای کسی که معتقد به «حرکت جوهری» نباشد، از این برهان حتی نمی­توان برای وی، ماوراءالطبیعه را به اثبات برسانیم. چون اگر جوهر جسمانی و عالم ماده را در تغییر و حرکت قلمداد نکنیم؛ محرکِ غیر متحرک، همان جسم خواهد بود و نه وجودی خارج از آن. اما با پذیرش این حرکت در تمامی امور مادی و جسمانی، محرکِ غیر متحرک، حقیقتی مجرد** است که یا خدا یا منتهی به خدا می­شود.

ب.2- برهان علیّت فارابی (Causality argument):
یکی از براهین مورد توجه در اثبات وجود خدا و هم­چنین مورد استفاده در رد تسلسل است که با نام برهان «اشدّ و اخصر- محکم و خلاصه» نیز خوانده می­شود. طبق این برهان، علت؛ تقدم وجودی بر معلول دارد و هر معلولی به علتی وابسته و نیازمند است. بگونه­ای که اگر علت تحقیق نیابد معلول هرگز پا به عرصه­ی وجود نمی­گذارد. سلسله­ی معلول­ها (معالیل) نمی­توانند تا بی­نهایت ادامه پیدا کنند. زیرا در نهایت باید به علتی منتهی شوند که آن علت خود معلول نباشد. در غیر این صورت هیچ معلولی به­وجود نیامده و محقق نمی­شود. به علتی که خود معلول نباشد نیز «خدا» گویند.
---------------

* مراد از دور آن­است که معلولی، علتِ خود یا علتی، معلولِ معلول خود باشد. یعنی A علت B و B علت A باشد. دور محال است زیرا اگر A هم علت B و هم معلول B باشد، در این­صورت چون علت باید قبل از معلول موجود باشد، بایستی A قبل از B موجود باشد تا B را موجود کرده و سپس خودش توسط B به وجود آید! یا A قبل از موجودشدن­اش بواسطه­ی B باید وجود داشته باشد. و چون تقدم شیء برخودش محال است، این قاعده نیز باطل است.
همچنین مراد از تسلسل آن­است که رابطه­ی علّی و معلولی موجودات تا بی­نهایت ادامه پیدا کند. به­گونه­ای که علتی که علت باشد و معلول نباشد در این سلسله وجود نداشته باشد. برای ابطال این مورد نیز دلایل مهم و زیادی عنوان شده که برهان علیت فارابی یکی از مشهورترین و ساده­ترین ِ آن­هاست. از بیان سایر دلایل به جهت طولانی شدن مطلب، خودداری می­کنیم.

** زیرا تنها موجود مجرد می­تواند فاقد حرکت باشد.

پ.ن.1- از همه­ی عزیزان به دلیل مطرح کردن این دو گفتار عذر خواهم. شاید جایش این­جا نبود!
پ.ن.2- سایر ادله و براهین اثبات وجود حضرت حق را فعلا قصد ندارم بنویسم. سلسله «براهین وجودی» نیز هستند که به نظر حقیر هم بسیار محکم و هم بسیار به­جا می­باشند و متاسفانه در کتب بینش اسلامی دوره متوسطه بسیار کم­رنگ به ­آن­ها اشاره شده و در عوض تکیه­ی اصلی بر دو بخش اشاره شده می­باشد که گفتیم برای اثبات وجود خداوند، راه­حل­های جامع و مانعی نبوده و نیستند.

1 نظر:

Anonymous Anonymous نوشته...

سلا دوست گرامی...نکته ای که مایلم با شما در میان بگذارم این است که ایا فکر نمی کنید که مشکل جای دیگری است و آن اینکه تقریبا میتوان گقفت اکثریت بشر برای خود خالقی یکتا قائل اند حال انکه گرفتار اله های مختلف شده اند با این توضیح که "اله چيز يا كسي است كه انسان معتقد باشد كه مي تواند پناهش داده و به فريادش برسد و از اين رو اگر فرماني داد بايد وي را اطاعت كند ،پس لا اله الا الله يعني فريادرس و فرمانروائي نيست جز الله،و گويندهء آن در صورتي اهل ايمان است كه در زندگي عملا جز از قانون الهي از قانون ديگري پيروي ننموده و براي حل مشكلات خود به غير از وي پناه نبرده و ديگري را به ياري خود نخواند "وقتی که می بینید مردم شفای بیماران خود را از امامان مرده می طلبند و رئیس جمهوری که به تایید امامان مرده و به مدد آنها به حکومت می رسد و به این پشتوانه یکته تاز میدان می شود و...
حال به نظر شما مشکل از کجاست؟؟؟؟

4:03 PM  

Post a Comment

خانه >>