Friday, February 16, 2007

قناری



دل من صدای این مرد را طلب می‌کند.
دلم ابری است.
دلم صدای قناری می‌خواهد.
قلب این مرد قناری دارد / چمن سبز گلویش تر باد / پای فواره‌ی آوازش / حوض چشمان سر رفت.*

دلم زلالی آب و آینه را طلب می‌کند.
دلم عطر آرام حضور می‌خواهد.
دلم هوای شیراز دارد و عطر بهار نارنج‌های حافظیه.
که تا نیت کنی؛ خواجه یکی از درشت‌ترین‌هایش را حواله‌ات کند!

دلم بهار می‌خواهد.

*روانش شاد. از سهراب است.

4 نظر:

Blogger Majed نوشته...

عزیز، دیوان عمان سامانی را یادت رفته؟

8:06 AM  
Blogger Saoshyant نوشته...

نه عزیز. اتفاقا مشغول تایپ آن هستم. آ‌ن‌قدر وقت کم دارم که به تاخیر افتاده. طالع اگر مدد کند شاید به زودی آماده شود.

4:53 PM  
Anonymous Anonymous نوشته...

بسم الله الرحمان الرحیم. سلام!

مقالاتت را خواندم. از «نقش هوالحق»، تا «قناری».

ظاهراً saoshyant در آدرس وبلاگ و عنوان وبلاگ کفایت کند. وجه «نوشته شده توسط SAOSHYANT » چیست؟ منظورم این است:

اصرار بر saoshyant تا چه حد؟ نویسنده ی سیبستان، همه جا سیبستان است. سابقاً بنده هرچه تقلا کردم، طبق وبسایت خودش نتوانستم متوجه شوم نام نویسنده چیست. از جاهای دیگر متوجه شدم. ایضاً وبسایت امیرپویان شیوا. ــ سوشیانت عنوان وبلاگت و آدرس وبلاگت است. خُب. حرفی نیست. ولی نویسنده ی مقالات وبلاگ که سوشیانت نیست. هست؟

وقتی اصرار بر املای «وسط اش» و مانند آن باشد، ظاهراً املای هر دو واژه ی واقعی ی negarāni-at و واژه ی فرضی ی negarānyat، که در واژه ی (فرضی ی ) اخیر، اصل negarāny است، می شود «نگرانی ات». ــ تخم لق املاهای عجیب و غریب را یک عده از بزرگان می شکنند. عده ای هم دنباله روی آنان می شوند. ــ املای «بخوانیداش»! آدم چی بگه!

پیشنهاد بنده به جای 7eghleem این است: 7eqlim .

ظاهراً در امثال «انصافاً»، تنوین را، و در امثال «مسأله» و «تأمل» و «سؤال»، همزه را تایپ نمی کنی.

«پ. ن.» ظاهراً یعنی پانوشت. پانوشت یا ارجاعی است یا توضیحی، و به هر حال متناظر است با قسمت مشخصی از متن ...

نثرت روان و شیوا است. ولی. ولی با عرض پوزش، در مقالاتت «عمق» نمی بینم. امیدوارم اشکال از بینائی ی من باشد.

پیشنهاد می کنم خودت را شفاف و راحت معرفی کنی. چه نکته است ما دهها پیوند غیر روزانه و پیوند روزانه در وبلاگمان قرار دهیم، و با مقالات مختلفمان، مثلاً «اطلاع رسانی» کنیم، ولی به شخص خودمان که برسد، نامشخص باشیم. من اگر الان بدانم تو چندساله هستی و تحصیلات آکادمیک یا خودآموزت چیست، و قیافه ات چه طوری است، بهتر می توانم در ذهنم و نظری که این جا می نویسم، با تو ارتباط برقرار کنم یا وقتی اینها را ندانم؟ البته گرایش من با شفافیت و گرایش ظاهری ی شما به شفاف نبودن، دلایل روان شناختی و شخصی دارد.

مباحثات تو و داریوش و ویژه درباره ی عرفان را پیگیری می کردم.

پایان روضه خوانی ی من!
قربانت.
تهران.
سیدعباس سیدمحمدی.

5:21 PM  
Blogger Saoshyant نوشته...

جناب سید محمدی عزیز.

در باب وضوح و روشنی و شفافیت در معرفی که بنده خیلی واضح آن بالای وبلاگ سمت راست اسم و رسمم را نوشتم. امیر عباس ریاضی. این از این بابت. saoshyant هم یک اسم مستعار است. دلیل انتخاب‌اش را هم که در قسمت "داستان قصه‌ی ما" شفاف سازی کردم. پ.ن. هم همان پی‌نوشت از دید من. که معمولا برای نوشتن همان توضیحات اضافی متناظر متن. اما خیلی اندک برای توضیحات غیر متناظر هم معمول شده که استفاده می‌شود. قبول دارم که باید اصطلاح دیگری یافت برای آن.

ممنون از توجهی که دارید بر مطالب سایت.
- بنا به درخواست خودتان هم در وبلاگ خودم و هم در وبلاگ شما کامنت را منتشر می‌کنم باشد که از راستگویان باشم! -
امیر عباس ریاضی

6:28 AM  

Post a Comment

خانه >>