قدیمترها؛ این روزها که میشد چشمانم به دست پدر بود که از راه برسد و بگوید: بیا. نوار عیدی. نوار عیدی شجریان را میگفت. آخرین سال که شجریان عیدی داد گویا نوار «عشق داند» بود که خودم دیگر خریده بودماش. بزرگ شده بودم مثلا. رسیدم از راه مدرسه به خانه با نوار. شب به پدر گفتم: بیا. نوار عیدی. دست کرد در کتاش و گفت: بیا. نوار عیدی!
حالا چند سال میشود که دیگر تمام شده؟ شاید که بیش از ده سالی گذشته باشد. قصد مصاحبه با شجریان دارم برای نشریهی دانشجوئی دانشکده. اگر دست دهد تا قبل از عید به حضورش بروم حتما خواهم گفت که دلمان برای عیدیهایاش تنگ شده.
Labels: موسیقی
2 نظر:
سلام،
این تصویر http://7ghalam.com/sao-weblog/weblog-title2.jpg
را به جای پس زمینه، پیش زمینه گذاشته ای، و نوشته های زیرش را فقط وقتی block اش کردم توانستم بخوانم.
خدا لعنت کند این فایرفاکس را که هیچ چیزش شبیه بقیه نیست. مشکل شما در فایرفاکس ایجاد میشود که خودم تازه امروز کشفاش کردم.
Post a Comment
خانه >>