فتنهها
میخواستم با دیدن این تکه فیلم یادی بکنم از کتکی که خوردم 12-10سالی پیش خورم به جرم خواندن روزنامه! جلوی روزنامهفروشی چهارراه تلفنخانه که هنوز وقتی فکرش را میکنم گوش چپام داغ میشود. اما منصرف شدم. خواستم از کتکی که در مراسم سالگرد فروهرها خوردم به جرم اینکه نمیخواستم پسرک بیگناهی که یک دستاش در دست مادرش بود که التماس و گریه میکرد و دست دیگرش را یکی از همین اعوان و انصار جناب کارگردان میکشید را ببرند. باز منصرف شدم. داغ این زنان بسیار بیش از من است. اما همان روزهای دبیرستان «دانشمند» برای خودم گوشهی کلاسور جبر و مثلثاتم نوشتم که: از «جبر» متنفرم! از زندگی «مثلثاتی» متنفرم!
2- تا آن زمان که پرده بر افتد چهها کنند
هیچ گروه سختسرْ دینی نتوانستند تاب تاریخ را بیاورند و عمری دراز یابند. هیچ گروه جمود مغزی را که تنها یک قرائت از دین را میپسندند و دیگران را از خارجی و کافر و ملحد فرض میکنند نشده که بمانند. این گونه تفکرهای جزمانه مسلک هست اما دیری نمیپاید که یا تعدیل میشوند یا کم کم در زبالهدانی تاریخ جا خوش میکنند. در اسلام هیچ گروهی چون «خوارج» داعیهی دینداریشان گوش فلک را پر نکرد و شمشیرکشیشان برای احیای «امر به معروف و نهی از منکر» خون خلق نریخت. میبینیم که نه از «ازارقه» خبری هست و نه از «صفریه». های! مدعیان دروغین اسلام، اینان که برشمردم، پیشانیهاشان از کثرت سجده کبودتر از شماها بود. شما در رکاب رسول نجنگیدید و ایشان همه چنین کردند. در میان ایشان از حافظ و قاری قرآن بسیار بیش از شما بود. بعد از قضیهی حکمیت اما همین اینان چه خونها ریختند به نام دین و دینداری و امر به معروف و نهی از منکر که حالا اخلاف ایشان که شمائید چنین میکنید.
بارها خواندیم و شنیدیم که در محبت و رعایت آبروی مسلمانان، علی، برترین مردم بود. لابد داستان زن زانی و سمجی که خود معترف به عمل خویش بود را شنیدهاید که علی چگونه بر او شفقت میآورد. یا مردی خطاکار که علی با دیدن عبادتاش چگونه حکم به بخشش او میدهد. یا حتی این جملهی تابناک نهج البلاغه را: وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ الْمُسْلِمَةِوَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ،... فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما كانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ كانَ بِهِ عِنْدى جَديراً. این زن یا این زنان که چنینشان میکِشید و میبرید در پناه کدام دین هستند مگر که بیحرمتی بر ایشان رواست؟ کجای حکومت علی چنین کردند که شما میکنید؟ از که زهر چشم میگیرید؟ داغ دلتان را با هتک حرمت زنی خنک میکنید؟ تفو بر شما! تفو. ترس از خشم خدای و خلق که گویا ندارید؛ نمیدانم چگونه حساب روز جزا میکنید. به نام دین است که بارها بر شما حجت تمام شده که دین اسلام چنین نمیخواهد و چنین نکرده و نمیکند. اگر به ثبات دولت و دنیای خویش امید دارید هم چنین ددمنشی ریشهتان را خواهد خشکاند. به قدر ارزنی هم اگر فکر داشته باشید، اینگونه رفتار خودتان را تاب نمیآورید. بترسید از روزی که پردهها بر افتد.
1 نظر:
اگر اينگونه نبود انتظار سوشيانت معني داشت؟
به گمانم منتظر بر اسب خود نشسته است
Post a Comment
خانه >>