حماقت یا رذالت؟ مسأله این است! بخش دوم و پایانی
برادرم، سیدابراهیم نبوی.
چند سوال داشتم. امیدوارم اگر جواب نمیدهی که نمیدهی؛ حداقل وقتی با خودت خلوت میکنی از خودت بپرسی و صادقانه برای خودت به آنها جواب دهی. فکر میکنم با این سوالها میزان صداقت هرکسی در مواجهه با دستاوردهایی به نام آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و از این قبیل چیزهای خوب که هم من و هم تو، هر کدام به نحوی و در جائی، زیر علمشان مشغول سینه زنی هستیم، مشخص میشود.
- آیا تو درین شک داری که پدیدههایی مانند احمدی نژاد، بوش، چاوز، کاسترو و هزار و یکی مثل ایشان، از دل چیزی غیر صندوق رأی دموکراتیک بیرون آمدهاند؟ احمقانه است اگر چیزی غیر این فکر کنیم. تا اینجا که مشکلی نداری؟ خوب حالا به من بگو مقصر درین میان کیست؟ عذر این تقصیر به گردن کیست که مثلا کسی از هم اینان که نام بردم برای جندمین بار تکیه به تخت قدرت میزند؟ کمی بازی با کلمات را بیخیال شو و راست و حسینی بگو که مقصر همین مردمند. خرد عام مردم خصوصا در کشورهائی مثل ایران، عراق یا کشورهای آمریکای جنوبی [کشورهای سنتی که ربطی با شرقی یا غربی بودنشان ندارند] و جائی مثل آمریکا که بلبشوی ملیتهاست، چیزی جز ساده انگاری دموکراتیک را با خود به همراه ندارد. باید درک کنیم که این مردم پروششان با کشورهای اروپای غربی به شدت متفاوت است. اگر نبود عراق و افغانستان بعد از برچیده شدن نظامهای قبلیشان دمی آرام میگرفت که نگرفته و نخواهد گرفت. بیخود بالا و پائین نپریم. ما مردمی هستیم که ترجیح میدهیم اگر قرار است به اهمیت چیزی پی ببریم، آن را طی یک فرایند چند صد ساله و شاید هزار ساله کشف کنیم. تو هم بهتر است به جای شیطنت و دادن آدرسهای جهت دار و بودار در آثار شریعتی که مثلا نهایتاً او را یک فاشیست معرفی میکنند، بروی و یک کار اساسیتر بکنی. یا نه همان طنزت را بنویسی که لااقل منی که ملول از روزگارم، کمی بخندم و روح امواتت را با خدا بیامرزی گفتنی شاد کنم.
- آیا این مردم چیزی غیر از نان، مسکن و در نهایت آزادی را طلب میکنند؟ زمانی فکر میکردم، شریعتی با این جملهاش که نان و مسکن را در ردیف امر مقدسی مثل آزادی قرار داده، به آن خیانت کرده. اما این دید او حاصل نگرش عمیق جامعهشناسانهاش بود. ایرانی چیزی غیر از این نمیخواهد. دلیل محکم آن هم همین انتخابات آخری بود. مگر کروبی ِ به ظاهر اصلاح طلب، با چیزی غیر از وعدههای پوپولیستی، رقیب سرسخت احمدی نژاد شد؟ مگر رفسنجانی در دور دوم با چیزی غیر همین نوع وعد و وعیدها میخواست بر احمدی نژاد پیروز شود؟ رفتارهای پوپولیستی که حالا حکم پتک را پیدا کرده در دست مثلا اصلاح طلبان و با آن بر سر جناح حاکم میکوبند را مگر خودشان وقتی که تنگشان گرفت، بدتر از دیگران استفاده نکردند؟ ماهی 50 هزار تومان کروبی و 15 هزار تومان رفسنجانی دور دوم را که فراموش نکردی اخوی؟ بله. واقعیت اینست که میخواهیم خودمان را گول بزنیم که مثلا احمدی نژاد با کروبی یا معین فرق دارند. نه. اصلاحطلبان در مواجه با دموکراسی اگر نگوئیم به آن خیانت کردهاند و خودشان را زیر هالهی نور آن – که از هالهی نور تقدس احمدی نژاد هم پر نورتر است و رنگ و لعابش هم بیشتر - قرار ندادند اما به جرأت میتوان گفت که بسیار بسیار ناشیانه عمل کردند. مساله این است که در جهانِ ما ایرانیها، دموکراسی که برای همهی دنیا تیغی دو لبهست را از نوک تیزش به ما چپاندند. اگر شریعتی دردی درین نوع برداشت از دموکراسی حس میکند، به نظر من حق دارد.
- من در رفتار حداقل کسی مثل گنجی در برخورد با شریعتی صداقت نمیبینم. از تو هم میخواهم کمی درین رابطه تجدید نظر کنی. چرا؟ از تو میپرسم کسی که حق رای را با تمام فزونی و کاستیای که در ایران دارد از خود و دیگران با ترغیباش به رای ندادن، دریغ میکند، آیا از صداقت لازم برای دم زدن از چیزی به نام دموکراسی برخوردار است یا نه؟ من خودم هم جایی گفتم که دیگر رای نمیدهم اما بعد از آن هم با خودم شرط کردم دیگر از چیزی به نام سیاست حرف نزنم. این فرق میکند که شلوار سیاست را هر دو روز یک بار بخواهیم بر سرش بکشیم و وقتی پای رأی دادن رسید، بیخیال دموکراسی و حق رأی و ... بشویم و همه را هم ترغیب به عدم شرکت در آن کنیم.
- برای یک بار هم که شده شسته و رفته اصلاحطلبانی مثل تو یا گنجی بگویند که در مواجهه با حکومتی مثل حکومت پهلوی چه رفتاری را لازم میدانند که حالا تمام بدبختیهای قبل و بعد انقلاب را به شریعتی نسبت میدهند؟ فراموش هم نکنیم که آقای خمینی نیز ابتدا از در دوستی و نصیحت درآمد و ....
حالا میماند که از خود بپرسیم درین زمانه از روی صداقتمان با پدیدهی شریعتی و درد-و-دلهایش داریم برخورد میکنیم یا چیزی از جنس رذالت و نان به نرخ روز خوردن، وجودمان را انباشته؟ شریعتی را صرفا «ابوذر» گونه ببینیم یا چیزی به نام «سلمان» هم در وجود او رنگ داشت؟ از طرفی در این زمان، کوبیدن کسی مثل شریعتی با این شخصیت چند بعدی عجیب؛ تقدیم کردن او به کسانیست که بوئی از آزادی نبردهاند تا هرچه میخواهند از آن بهره برداری کنند و این به نظر من جز حماقت نیست. جواب به این سوالات میتواند در میزان عذاب وجدان، تاثیرات اساسی بگذارد.
والسلام.
1 نظر:
دستت درد نکند.
منطقی بود
Post a Comment
خانه >>