Sunday, January 15, 2006
از طلب تا دیَّتِ عاشق همه اینجاست!
من طلبَنی وَجَدنی و مَن وجدنی عَرفنی و من عرفنی احبَّنی و من احبَّنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته. « حدیث قدسی »
آن کس که مرا طلب کند، مرا می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، مرا دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهایش می باشم!
5 نظر:
.............حاصل نیمه شبی
مناجات
از باده نور مست مستم بنما
با اهل طهور همنشستم بنما
هر وقت که دیدی ز حضورت دورم
یادآوری روز الستم بنما
آقا یا خانم تهرانی عزیز!
بسیار ممنون هستم. بسیار زیبا و بجا بود. استفاده ها بردم.
با تشکر و امتنان
قلمتان سبز
سلام اولین شرابی است که در جام های بماصبرتم می ریزند
سلام.قریب به سه دهه پیش در جمعی کوچک و شیفته ومخلص/ از درس استادی گرانمایه برای اولین باراین متن را نیوشیدم و اسرار مربوط به آن را.کمتر از یک دهه نشد که این حدیث بهانه ای شد و محملی برای پرواز کبوتران سپید خونی که هی نکرده میپریدند.در یک جنگ تمام عیا ر میان ........امروز من و این حسرت در دآلود که خونبهای کبوتران...... وسفارش اکید استاد که احادیث قدسی را نباید عام خواند و فاش گفت .....امروز من اینرا بیشتر می پسندم .....{والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا}. این ....فی.....نا....
Post a Comment
خانه >>