مصیبتی به نام نمایشگاه کتاب
غیبت برخی از ناشران.
در میان ایرانیها، ناشران مهمی مثل ماهور [در حوزهی موسیقی] و ثالث [در حوزهی ادبیات] و چشمه [در حوزهی ادبیات و فلسفه] غایب بودند یا من به همان علل بالا، ندیدمشان! از جاهائی که هرسال میرفتم؛ پژوهشکده علوم انسانی و نشر ماهریز، امسال افتضاح بودند و هیچ کتاب جدید به درد بخوری برای عرضه نداشتاند.
مهرورزی مخصوص روحانیون.
کتب عربی را هم دیروز با علیرضا که صحبت کردم فهمیدم مصیبت خود را دارد. هرسال روحانیونی را میدیدی که با همین عطای وزارت ارشادهای تکفیر شده، روی کارتهای خرید کتاب با ارز دولتی، جلوی چشمهای حسرت زدهی ما، چرخ-چرخ کتاب میبردند تا با پست سفارشی لابد در قم تحویلشان دهند و حالا امسال با طرح فروش ریالی چیزی که به چشم من نمیآمد، این صحنهها بود. امیدوارم دل برادران روحانی با این مهرورزیها اساسی خنک شده باشد!
شریعتی و دیگر هیچ.
غرفهی شریعتی مثل هرسال از شلوغترین غرفهها بود. دکتر را حتی با تمامی نظراتی که از آن بوی تندروی انقلابی بلند است، دوست دارم. نقد را بر او بسیار روا میدارم اما دیدن جوانانی که امروز برای خرید کتابهای او از سر-و-کول هم بالا میرفتاند، حس خوبی را برایام به همراه داشت. بالاخره روزگار درازی معبود و معشوق من نیز بود.
دو صحنه. بیخستگی.
میان این همه فشار عصبی که داشتم و امروز هم باید بار دیگر تحملاش کنم 2 چیز اما از خستگیام کاست. اول دیدن آقا سید یاسر بود که به دلام هم افتاده بود که میبینماش و دومی هم آن کاریکاتور محشر «سرای اهل قلم» بزرگمهر حسینپور عزیز. با آنکه امضا نداشت از کاراکتر «جوات بستنی فروش» و «خطخوردگیهای سانسوری» آن فهمیدم که از اوست. کاش یکی آنرا روی نت بگذارد. ملتی که جلوی کاریکاتور لحظهای چند میایستادند و میخندیدند حسی خوبی برای من بود. دلاش شاد که دل مردمی را شاد میکند.
5 نظر:
فکر کنم کلمه ی افتتضاح برای نداشتن تابلوهای راهنما کافیه... برای برگزار کننده ها و مسایلی که گفتید باید کلمه ی شایسته ی دیگه ای براشون پیدا کرد...میشه یکی به من بگه کجای این نمایشگاه نقطه ی مثبتی بود؟!!!!!!!!!!!!!!
آقا شما چطور نشر چشمه به آن گندگی را ندیدی؟ به اندازه 4 تا غرفه معمولی هم که جا گرفته بود. خیلی هم جای پرتی نبود. نکند بقیه نظراتتان هم مثل این یکی اینقدر نافرم و سرپایی باشد؟
دوستان عصبی نشوند. چیز خاصی اتفاق نیفتاده و محتاج جنگ و بزن بزن هم نیست. ماهریز که از دوستان خودم هستاند و میشناسماشان و همان است که نوشتم. این دید من است شاید برای شما همه چیز ماه ریز و پژوهشکده مثلا نو باشد. من نظر خودم را گفتم به هر حال. در مورد کتب خارجی هم کمی پرس و جو لازم است تا صحت و سقم آنچه عنوان شد مشخص شود. هنوز خبری دال بر شرکت ماهور و ثالث البته به دستم نرسیده. اگر کسی آنها را هم کشف کرد؛ خبر بدهد تا اصلاح کنم. سایر مشکلات را هم حتما دیر یا زود بقیه مینویسند. بخوانیدشان که نکند خدای نکرده استدلال به حرفهای آبکی و سرپائی بنده موجب از راه به در کردن عدهای از جوانان این مرز و بوم شود!
چاقاق کتابهای ارزی توسط دلالان هم از نکات تکراری نمایشگاه بود....
ثالث هم بود قربان...ولی همون بهتر که ندیدیش...
Post a Comment
خانه >>