یا صبوری یا...
«باد میخواند به گوشم در كوير: يا صبوری كن به سختی يا بمير.»
نوشته شده توسط سوشیانت در 8:30 PM
The 1000th Saoshyant's Letters |
گاه نوشتههای امیر عباس ریاضی دربارهی الهیات، اجتماعيات، هنر و ...
◙
سوشيانت
[سوشیانس] يعنی سود رساننده؛ نام منجی آخر زمان در دين بهی يا مزديسنا است و هر کس که چنین باشد یا در طلبش گام بردارد نیز، به نوعی خود سوشيانتی دیگر است. اوست که می آيد و اما...
May 2005
*
June 2005
*
July 2005
*
August 2005
*
September 2005
*
October 2005
*
November 2005
*
December 2005
*
January 2006
*
February 2006
*
March 2006
*
April 2006
*
May 2006
*
June 2006
*
July 2006
*
August 2006
*
September 2006
*
October 2006
*
November 2006
*
December 2006
*
January 2007
*
February 2007
*
March 2007
*
April 2007
*
May 2007
*
June 2007
*
July 2007
*
August 2007
*
September 2007
*
October 2007
*
November 2007
*
December 2007
*
January 2008
*
February 2008
*
March 2008
*
April 2008
*
May 2008
*
June 2008
*
July 2008
*
August 2008
*
September 2008
*
■
مسعود بهنود *
داریوش محمدپور *
حلقه ملکوت *
رضا شکراللهی *
امیر حسین سام *
مهدی جامی *
پروندهی ما و غرب *
كورش عليانی *
محمدعلی ابطحی *
نیکان *
مانا مهر *
فاطمه شمس *
فراق *
حنجره *
اسیر دل *
مرتضا دلاوری پاريزی *
آبی رها *
رادیوسیتی *
زمستان است *
میرزا پیکوفسکی *
بزرگمهر حسین پور *
هنوز *
عباس معروفی *
یداله رویایی *
سید علی میرافضلی *
امشاسپندان *
سید مهدی شجاعی *
ناصر خالديان *
مریم مومنی *
احسان عابدی *
مجتبی سمیع نژاد *
میم. نون. *
اردوان روزبه *
الهام رفعتی *
آقای اولد فشن *
فربد *
فرید وحدت *
حسین نوروزی و بانو *
علیرضا مجیدی *
افسون فسرده *
مسیح علینژاد *
سعید تقی پور *
رضا ناظم *
توکا نیستانی *
انکراتیک! *
سید یوسف منیری *
مریم مهتدی *
سهشنبه نویسیها *
سهامالدین بورقانی *
عباس عبدی *
رامین مولائی *
یاسر میردامادی *
علیرضا مازاریان *
محمد رضا ویژه *
رسول نمازی *
سیدعباس سیدمحمدی *
مهدی قاسمی *
منصفانه *
داستان قصهی ما:
- اگر كار بر مرادِِ من بودى و قلم بر مراد خود بر كاغذ نهادمى، جز تعزيت-نامهها ننوشتمى، اما تو صاحب مصيبت نيستى و مرا از آن غيرت آيد كه هركسى در احوال مصيبت زدگان نگاه كند از راه تماشا، مصيبت زدهاى بايستى تا اندوه خود با او بگفتمی...
شکوی الغریب. عین القضات.
- در هر حرفی از این نوشته، هزار هزار خروار درد است. بس رنجورم و کسی نیست که با او دمی بزنم... نامهها. همان.
سایر لینکها
|
3 نظر:
بسم الله الرحمان الرحیم. و به نستعین. انه خیر ناصر و معین.
سلام بر امیرعباس ریاضی ی عزیز.
در دوران خدمت سربازی ام هم خدمتی ای داشتم به نام نوید باقر کرمانشاهی. هم اهل خوشنویسی بود و هم اهل خواندن و تصنیف و اینها. می گفت شجریان بزرگترین فردی است که در عمرم دیده ام. بعداً تصحیح کرد که بزرگترین خواننده است.
ببخشید. هم ذینفع نیستم و هم شاید جسارت است. با ارج نهادن به دوستی و اُنس و رفاقت شما با افراد مختلف:
این جانب احساس کرده بودم که شما ذوب در داریوش محمدپور هستی. طبق مقاله ی جدیدت، متوجه شدم حس بنده درست بوده. به شما توصیه می کنم گمان کنید متفکرتر و عالمتر و فاضلتر و اخلاقی تر از داریوش محمدپور عزیز و سیدیاسر عزیز و دیگر نامبردگان عزیز، در این دنیا وجود دارد. احتمالاً از این حرفها، کسی به شما نزند. احتمالاً از من دلخور می شوی. باکی نیست. چون دوست صادق بودم، به تو گفتم آنچه را که به زعم خودم نصیحت مورد نیازت بود.
حمد و سوره و صلوات می خوانم و نثار روح مرحوم دولابی می کنم، و دست تو را هم به دوستی و خیرخواهی می فشارم.
قربانت.
من سخت در حیرتام که جناب سید محمدی چطور از نوشتهی پیشین بنده چنین استنباطی کردهاند.
مگر بنده گفته بودم از این عزیزان که نامشان آمده اخلاقیتر، فاضلتر و... وجود ندارند؟ خوب بنده با این افراد رفیق هستم. با هم اختلاف نظرها داشتیم و داریم اما دوست هم هستایم. ایشان شاید برخی مباحثات من با داریوش را نخواندهاند که چنین نظری دارند. چه کنم؟ تقصیر بعد انسانی بنده است گویا که نمیتواند در یک زمان دوست و همنشین تمامی فضلا و بزرگان شود. عجبا از سخنان ایشان.
بسم الله الرحمان الرحیم
سلام بر امیرعباس ریاضی ی عزیز
از احترام گذاشتنت تشکر می کنم
خب بله
حق با شماست
از سخنان شما چنان نتیجه گیری ای نمی شد انجام داد
***
ببخشید
بیا یک بار برای همیشه از اخلاق داریوشی که کامنتها را در همان ستاد و مقرّ خود جواب می دهد
و از اخلاق کوروشی که افراد از طریق یوزرنیم و پسوورد می توانند برای او کامنت بگذارند
دست بردار
البته شما اخلاق دومی را نداری
کمی به فکر برو
بیا و احترام بگذار به تمام انسانها
وقتی من نوعی برای تو احترام قائل می شوم و وبلاگت را می خوانم و سپس وقت می گذارم و اعتنا تقدیم می کنم و کامنت می گذارم چرا شما جواب من نوعی را در همین مقرّ خود بدهی؟
آیا دوستی ات با تعدادی از عزیزان و این که اخلاق آن عزیزان چنین است اثری بر این که شما کار خود را بد ندانی ندارد؟
***
سخت هم در حیرت نباش
من سریعاً از استنباط نادرستم برمی گردم
افرادی هستند که تا آخرین نفس بر اشتباهات خود پافشاری می کنند
***
در مقاله ی شما صحبت از
دوست ترینها
نبود
صحبت از تأثیرگذارترینها بود
مگر داریوش محمدپور مقاله اش
دوست ترینها
بود و از شما در آن موضوع دعوت به مقاله نویسی کرده بود؟
***
دل من بسته نیست ای رفیق شفیق
من تذکری عرض کردم
حالا شاید دوسوم تذکرم ناموجه باشد و یک سومش موجه
شاید هم تمامش ناموجه باشد
چنان که از جواب دلخورانه ات برمی آید
***
قربانت
Post a Comment
خانه >>