1- برف دوباره شروع کرد به باریدن. یادم نمیآید هیچ وقت از باریدن برف دلگیر شده باشم مگر امسال که لابد از سر کفایت و مهرورزیهای تمام نشدنی دولت، کودکانی دارند سخت میلرزند.
2- نشسته بودم کنار بخاری و شعله را هم تا ته کشیده بودم بالا. برف را دیدم که دارد تند و تند مینشیند. یادم افتاد امروز خانم نمیدانم چی چی داشت در اخبار میگفت، برف دوباره خواهد آمد و همه جا را سفید پوش خواهد کرد. باز یادم افتاد چند روز قبل، صبح اول وقت که از خانه زده بودم بیرون، در ماشین، گویندهی رادیو داشت sms دختر جوانی را میخواند که میخواهد امسال مثل من کنکور ارشد بدهد. میگفت: من سردم است. دارم برای ارشد میخوانم و میلرزم. اگر امسال قبول نشوم تقصیر شماست. من سردم است. مطمئنام بخاری ماشین روشن بود؛ اما یخ کردم.
3- بخاری را کم کردم و دوباره سرم را در جزوهها فرو بردم. اما نمیفهمیدم چطور سرمای امسال برای دولت و وزارت نفت و شرکت گاز و هواشناسی و هر جهنم درّهی دیگر غیر قابل پیشبینی بود که چنین مصیبتی را مردم باید تحمل کنند. دیگر درس را نمیفهمیدم.
4- ایران دومین دارندهی منابع گاز طبیعی در جهان است؟ خوب باشد! تعجب میکنم و به احمدی نژاد فکر میکنم که امروز با پالتو و 3 تا لباس روی هم، طبق معمول داشت همان شعارهای انتخاباتیاش را برای خبرنگار بازگویی میکرد. که چنینایم و چنان و نمیشود که مردم سردشان باشد و من نفهمم! دارم میروم به آنجا که در کنارشان باشم. گویا برای متوجه شدن، باید سرما را در چشمش فرو کنند تا باورش بشود که گاز نیست و ملت سردشان است. ایران دومین دارندهی... خوب به مردم استانهای مازندران و گیلان و گلستان و هرجایی که گازشان قطع شده، چه مربوط؟
5- درجهی گازسوزها را کم میکنم - میکنیم. یک درجه کمتر به حکم انسانیت. که به دولت-مردان شریف و عزیز و مقدس و غیره بفهمانیم که درجهی شعور و عدم کفایت و لیاقت شما، هیچ وقت از یادمان نمیرود. همین!